عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 4 بهمن 1396
بازدید : 108
نویسنده : thought
ارنستو در بچگی مبتلا به بیماری آسم ( تنگی نفس) می‌گردد و این بیماری باعث خانه‌نشینی و گوشه‌گیری او می‌شود اما همزمان سبب می‌شود که او شخصیتی متکی به خود و شجاع داشته باشد که با مشکلات بجنگد. چه گوارا سال‌های بچگی را پشت سر گذاشت و وارد اوان جوانی شد که با سیر مسافرت او به کشورهای آمریکای لاتین او از نظر فکری پخته شد. چه گوارا قبل از اینکه به اقدامات انقلابی دست بزند، در ۱۹۵۲ همراه دوستش آلبرتو گرانادو سراسر آمریکای لاتین را گشت زده بود و همچنین کتابی بسیارشناخته شده (که فیلم آن نیز ساخته شده‌است) به نام«خاطرات موتور سیکلت» در بیان خاطرات این سفر نگاشته‌ است.
 
 
ورود به عرصه سیاست
 
«ارنستو» که بزرگ‌ترین فرزند خانواده بود. در سال 1953 از دانشكده پزشكی فارغ‌التحصیل شد و سپس سفر به دیگر كشورهای آمریكایی را آغاز كرد، سفری كه نقطه عطفی در زندگی او بود. در سال ۱۹۵۴ زمانی كه در «گواتمالا» بود با پشتیبانی از حكومت «جاكوب آربنز» كه منتخب مردم بود قدم به عرصه مبارزات سیاسی گذاشت.
 
ارنستو در سال ۱۹۵۵ به فیدل کاسترو پیوست و برای آزادی کوبا از دست باتیستا با او هم داستان شده بود و البته در همان زمان از کاسترو قول گرفته بود که در صورت پیروزی باید به او در راه کمک به آزادی تمام کشورهای لاتین اهتمام ورزد. به هر حال اتحاد ارنستو با کاسترو شکل گرفت. ارنستو در همان زمان از طرف افراد کوبایی به عنوان «چه» ملقب شد که در معنی اسپانیولی (محاوره‌ای) به معنای آرژانتینی است.
 
آنها با کمک یکدیگر و یارانشان توانستد که بر این دیکتاتور مورد حمایت آمریکا پیروز شوند و «چه» نقشی غیر قابل انکار داشت. او بعد از پیروزی انقلاب کوبا به سمت وزیر صنایع و نیز رییس بانک ملی کوبا به کار مشغول شد اما او خیلی زود دوباره به عرصه مبارزه بازگشت. او در ابتدای امر در کنگو اقدام کرد اما موفقیتی حاصل نکرد که دلایل مربوط به خود را دارد. به هر حال ارنستو به زحمت توانست از کنگو خارج شود و تا یک قدمی مرگ نیز پیش رفت اما جان سالم به در برد. اما او در فکر اقدام بعدی و در کشوری دیگر بود و آن کشور ....کشوری نبود جز بولیوی.
 
این کشور نیز دست کمی از دیگر کشورهای آمریکای لاتین که دست نشانده بودند نداشت. چه تصمیم گرفت که با کمک مردم بولیوی و آزادی‌خواهان آنجا بتواند حکومت بولیوی را سرنگون کند. آرزویی که هیچگاه در زمان حیات آن بزرگ‌مرد تحقق نیافت.
 
(چه) سفر خود را به بولیوی مخفیانه آغاز کرد و با قیافه‌ای گریم شده تواسنت به بولیوی وارد شود. در ابتدا همه چیز خوب بود و خوب نیز پیش می‌رفت اما کم کم وقت عمل که رسید بسیاری از کسانی‌که قول همکاری به او داده بودند و ازقضا خود او را دعوت به چنین عملیاتی در بولیوی کرده بودند از انجام به تعهداتشان سر باز زدند.
 
ارنستو و معدود یارانش که تنها قرار بود قسمتی از نیروی چریکی او باشند تک و تنها به مصاف دشمن رفتند. این دشمن از نیروهای به اصطلاح کماندو آمریکایی بود که گویا از قرار معلوم جز ورزیده‌ترین نیروهای آمریکا بودند و ارنستو و یارانش با اینان ۱۱ ماه جنگیدند و به خاک و خون کشیدند و کشیده شدند اما مردانه ایتسادند. در حالیکه تعداد متخاصمین و دشمنان به راحتی چند برابر انان بودند اما نتوانستند این شیرمردان را شکست دهند اما به دلایل بسیاری که خود « چه » در دفترچه خاطرات روزانه‌اش که تا زمان مرگ پر افتخار و غم‌انگیزش در آن می‌نوشت بیان شده در نهایت شکست خوردند و البته مطمئنا در صورتی که نیروهای آمریکایی وارد ماجرا نمی‌شدند شاید داستان جور دیگه‌ای رقم می‌خورد.
 
 
مرگ غم‌انگیز چه گوارا
 
در بامداد 8 اکتبر 1967 در نزدیکی لاایگه را چه‌ گوارا به همراه چند تن دیگر از گروه چریکی به محاصره ارتش بولیوی درآمده و چند روز بعد چه توسط سرباز بولیویایی ماریو تران با شلیک گلوله اعدام می‌گردند.
 
سال‌ها از محل دفن چه‌ گوارا اطلاعی در دست نبود تا اینکه در سال 1995 یک ژنرال بولیویایی که در عملیات دستگیری او شرکت داشت مکان دفن او را که در کنار باند یک فرودگاه در نزدیکی جایی که در آن به قتل رسیده بود افشا کرد. بقایای جسد چه‌ گوارا در سال 1997 به کوبا انتقال یافت و در سانتا کلارا، شهری که پیروزی‌های زیادی در جریان جنگ‌های انقلابی کوبا کسب کرده بود دفن شد و بنای یادبودی به افتخار او ساخته شد.
 
برخی از سخنان چه گوارا
- ممکن است برای دوستان ماتریالیستم مضحک باشد،اما این انقلابی با احساسی مملو از عشق هدایت یافته است.
- در آرژانتین زاده شدم، در کوبا جنگیدم و در گواتمالا آموختم که چگونه یک انقلابی باشم.
- به اقتصاد سوسیالیستی بدون اخلاق مارکسیستی اعتقادی ندارم.
- به دنیا نیامده‌ام که در سنین پیری بمیرم.
 
و جمله معروفی که وی در واپسین لحظات قبل از کشته شدنش خطاب به قاتلش به زبان آورد: «می‌دانم که برای کشتن من آمده‌ای .. شلیک کن بزدل.. تو یک مرد را میکشی...!»
 
 چه گوارا پیروزی‌های شگرفی در این شهر در جریان جنگ‌های انقلابی کوبا آفریده بود. فیدل کاسترو می‌گوید: «در زندگی از دو خبر خیلی ناراحت شدم. یکی خبر مرگ مادرم و دیگری خبر مرگ چه گوارا.» 


:: برچسب‌ها: چگوارا , انقلاب , آزادیخواه , ارنستو چگوارا , انقلاب کوبا ,

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تاریخ بختیاری و آدرسlebrty.LXB.iلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com